مربی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد پزشکی تهران
چکیده
مقدمه و هدف: افزایش طول مرحله دوم زایمان اغلب باعث فشار روحی بر عامل زایمان میگردد. عقیده بر این است که مرحله دوم زایمان طولانیتر با افزایش خطرات مادری و جنینی توام است. طول مدت ایدهال و بیخطر جهت مرحله دوم زایمان به خوبی تشریح نشدهاست و اغلب افزایش طول مرحله دوم زایمان باعث نگرانی در ماماها گردیده و به علاوه زائو را خسته و ناتوان میکند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مادری موثر در افزایش طول مرحله دوم زایمان انجام گردیده است. مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که درفاصله سالهای 86-85 در 804 زائو( 400 نفر اول زا و 404 نفر چندزا ) بانمایش سر و زایمان طبیعی در سه بیمارستان دولتی شهر تهران صورت گرفته است. اطلاعات توصیفی شامل سن مادر، میزان افزایش وزن مادر در طی حاملگی، تعداد زایمان، دیلاتاسیون سرویکس در موقع پذیرش در بیمارستان و دیلاتاسیون سرویکس در موقعی که کیسه آب به صورت عمدی پاره گردیده، ومدت تحریک والقای زایمان بودند. جهت بررسی ارتباط یافتهها ازآنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t جهت متغیر های پیوسته استفاده شد.سطح معنی داری در این تحقیق 5 0/ 0 در نظر گرفته شد. یافته ها:اطلاعات به دست آمده نشان داد که متوسط طول مرحله دوم زایمان4 /52 دقیقه در شکم اول ها و89 /20دقیقه در چند زاها بود و ارتباط معنی داری بین افزایش وزن مادر در طی حاملگی(019/0= p )، سن مادر ( 001/0 › p ) ، تعدادزایمان(001/ 0 › p ) ،دیلاتاسیون سرویکس درموقع پذیرش در بیمارستان 001/0› p )، و دیلاتاسیون سرویکس در موقع پارگی عمدی کیسه آب (006/0 = p )، ومدت القای زایمان (001/ 0 › p ) و طول مرحله دوم زایمان وجودداشت. نتیجه گیری :یافتههای این پژوهش نشان داد که بین اداره فعال زایمان(القای زایمان ، پارگی زودرس وعمدی کیسه آب، پذیرش زائو در فاز نهفته زایمان )و افزایش طول مرحله دوم زایمان ارتباط وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد که اقدامات مداخلهای کمتر جهت خاتمه زایمان میتواند باعث بهبود پروسه زایمان گردد. در واقع هر پروسه درد زایمانی بایستی با توجه به شرایط مادری مورد تصمیمگیری قرار گیرد.